Saturday, September 30, 2017
dance - dance silly!
When you have too much on your mind and don't know what to do, don't sleep, just dance, dance silly!
PS: Back to basics - Alors On Danse
Thursday, November 10, 2016
Heart broken
Postscripts
- I'm a used to be muslim, atheist, who's more of an agnostic that considers himself a practical atheist these days who's an immigrant to be a proud American soon who sees it as my duty to help make America greater than ever together and refuse to let DJT define America all by himself.
- I apologize from Trump voters who'd voted out of anger while feeling left out and not being understood by the system.
- I blame myself for not listening to others and talking to them enough.
- petition
PPS: I can really use a hug right now though.
PPPS: Do you know why penguins and pandas are so cute and awesome? 'cuz they are black-n-white.
NOTE TO SELF: do unto others as you would have them do unto you.
Thursday, December 11, 2014
گیج و حیران
[دوباره این موقع از سال شده که] من گیج و حیران تمنای وصال دارم باز
پانوشت ها:
- من نمیدونم چون خیلی خاطره خوش از ایام سال نو ندارم این ایام های سال نو هی بد میگذره یا در کل ایام داغونیه این ایام ها
- عریضه
Sunday, January 26, 2014
الکی
یک نمای الکی،
یک فضای الکی،
یک هوای الکی،
یک صدای الکی،
یک خدای الکی،
یک به خدای الکی،
نیّتای الکی،
لذّتای الکی،
روشنفکرای الکی،
نوستالژیای الکی،
چهره های الکی،
تیکه های الکی،
ماس مالیای الکی،
سرفه های الکی،
این غربیای الکی،
این شرقیای الکی،
توهمای الکی،
لحظه های الکی،
دانشای الکی،
هوی و های الکی،
جاده های الکی،
یک وفای الکی،
یک صفای الکی،
سبقتای الکی،
ادعای الکی،
انتهای الکی...
پانوشت: عریضه های الکی (برین آهنگ الکی از نامجو رو گوش کنین خودتون)
--
با دخل و تصرف های الکی
Monday, December 16, 2013
focus!!
They say that you can't just open the tap of creativity.
and of course after coming up with something creative you have to act on it and make it realistic.
Postscripts:
- I'm putting together my new year's resolutions.
- Definitely one of them is to be more focused!
Saturday, November 30, 2013
half alive
I guess 21st century is not about living alive but to learn how to live half alive and survive the separation from your loved ones
Postscripts:
- C'mon scientists build a teleportation device already!
- Not sure if it's jetlag or loneliness or depression that I'm suffering from right now
- Wished we could perceive our big garden much smaller and feel much closer to each other
Saturday, November 23, 2013
گرانی
خار و مادر و پدر و برادرتون رو با این وضع و گرانی و اینا
پانوشت:
- واقعاً دهنون سرویس که اوضاع خرابه
- دم همهی آدمهای باحال گرم
- آقا خلاصه مذاکره تخمی (هستهای) رو به نتیجه برسون که اوضاع خرابه و داری میری رو اعصاب دیگه؛ ملت باید زندگی کنن دیگه
Thursday, October 31, 2013
میخی به دیوار بکوب
این داستان رو که هر وقت کار بدی کردی (پرخاش کردی، دل شکستی، تهمت زدی و قص علی هذا) میخی به دیوار بکوب و هر وقت جبرانش کردی میخ رو از دیوار بکش رو حتما شنیدین که خود میخ دیگه نیست ولی جاش روی دیوار میمونه.
شاید جایی میخا لزوما بد نباشن.
پانوشتا:
- بالاخره جای میخا میتونن مثه تجربه باشن
- اتفاقا اگه جای میخا روی دیوار بمونن ممکنه مثه لنگ کفش پاره تو بیابون یه روزی به کار بیان
- عریضه
***
خیلی وقت بود چرت نگفته بودم گفتم کنتور که نداره بیام یه چرتی بگم
Monday, September 30, 2013
family
Families are awesome and that's why people form them. Kids are the added values ;-)
Postscripts:
- Seriously, families are awesome!
- Having them near you is more awesome
Saturday, August 31, 2013
تصمیمگیری
یه زمانی تصمیمامون رو با نمکدونایی که میساختیم میگرفتیم؛ خوب دورانی بود آقا ولی قدر نمیدونستیم.
پانوشت: حالا برای خرید یه قهوه جوش یه هفته تحقیق می کنیم چه برسه به تصمیمات مهمتر
Thursday, July 18, 2013
An aspirin a day, keeps the strokes away
جونم براتون بگه که آخر هفته با بروبچ رفتیم کوه و همه چی خوب و عالی و برگشتیم و سوار ماشین شدیم که بریم ناهار که تو راه ییهو یه اتفاق عجیب افتاد. هر چی تابلو و اینا تو راه بود سمت راستش رو میشد خوند و سمت چپش رو نه! اوه اوه؛ من نمیتونستم بخونم! خلاصه حال بس عجیبی بود و سر گیجه و چلوسکیدگی و اینا.
بروبچ جمع و جورم کردن و خلاصه حال به جا اومد و رفتم خونه و به اصطلاح به خیر گذشت.
آقا از اونجایی که یه جون بیشتر نداریم و باید مواظبش باشیم گفتم برم دکتر ببینم قضیه چیه که حالا شک حمله میگرنی یا به احتمال خفیفی حمله ایسکمی گذرا ست. خلاصه حالا قراره یه سری آزمایش انجام بدم که ببینیم چی شده و ییهو زرتی نمیرم. تو این مدت هم قراره آسپیرین بزم به بدن که عروق مغز یه نفسی بکشن!
خلاصه از من به شما نصیحت که بد دوره زمونهای شده شب میخوابین صب پامیشین یه روزی میزنه به سرتون و یه روز دیگه هم زرتی میمیرین.
پانوشتها:
- اگه خوبییی از من دیدین که زودتر جبران کنین و اگه بدییی هم دیدن زودتر تلافی کنین که فرصت ممکنه از دستتون بره
- همچین یه حس آرامش خیلی خوبی هست وقتی آدم فکر میکنه که میدونه که چه خبره و چی ممکنه بشه
- با همه اینها حال من خوب است حالا میخوایین باور کنین یا نکنین
- عریضه
Sunday, June 23, 2013
Sunday, April 28, 2013
Friday, April 26, 2013
Stressed!
Whenever I'm stressed, I just stop being stressed and be destressed instead
Postscripts:
- Hat tip Barney for "whenever I'm sad, I just stop being sad and be awesome instead"
- Petition [read: some random song to help you destress]
PPS: I just coined the word destressed : )
PPPS: Aahh... damn it! de-stress is already a word and means to unwind
PPPPS: I especially like 'mellow out' as a synonym (promise this was the last PP...PS)
Sunday, April 14, 2013
فرصت سوزی (مستی و راستی ۲)
فرصتسوزی نکنید که همانا فرصتسوزی از گناهان کبیره دردناکتر است
پانوشتها:
- ای فرصتی که سوزاندمت از همین تریبون مراتب پشیمانی و ندامت خودم رو اعلام میکنم
- آقا حالا گذاشتیم با کفش بیاین تو دیگه رو دیوار با کفشتون یادگاری نذارین
- دلم واسه دوستای قدیمم و گذشتهها تنگ شده
- فک کنم دارم افسرده میشم؛ آی دوستان کمک...
- اینم مستی و راستی اول اگه کنجکاوین یا دریوریهای من رو دنبال میکنین
- عریضه
Sunday, April 7, 2013
آپاچ با دو زن آپاچی شد
- سلام
- سلام
- محمد؛ بچه ها بهم میگن آپاچ
- ... آبپاش؟ چی رو آبپاشی میکنی؟ (ها ها ها...)
- نه نه؛ آبپاش نه، آپاچ! آپاچی بوده که شده آپاچ الان.
- آها... حالا چرا آپاچ؟
- راستش شناسه یاهوم آپاچی بود قدیما بعد دوران لیسانس که با بچه ها چت میکردم و اون اولش که کسی کسی رو نمیشناخت و همه هم رو به شناسه یاهو هم میشناختن من شدم آپاچی. بعدنا آپاچی مخفف شد به آپاچ و چون محمد زیاد بود تو دانشکده دیگه من شدم آپاچ. که دیگه شد اسم مستعار من.
- عجب... حالا چرا شناسه یاهوت آپاچی بود؟
- اون داستانش خیلی طولانی و قدیمیه. من بچه که بودم خیلی به این فکر می کردم که شناسه یاهوم چی باشه بعد هِی یه چیزی میذاشتم چند وقت بعد عوضش می کردم. محمد هم خیلی به نظرم رسمی بود و هم خیلی باهاش حال نمی کردم. تا اینکه یه روز فیلم دو زن رو دیدم. فیلم دو زن یادته؟ ماله تهمینه میلانی. من خیلی با تیریپ نیکی کریمی و مریلا زارعی تو فیلم حال کردم. بعد یه جاش هست که نیکی کریمی داره به تهمینه میلانی میگه «گروه خودمون دیگه؛ گروه آپاچی ها»، من یه دفعه فکر کردم که چه اسم باحالی هم شر و شوری توش هست و هم یه کم اعتراض و کلا با اسم آپاچی حال کردم. این شد که شدم آپاچی.
- بله [...]
پانوشتها:
- خلاصه این داستان این بود که من چگونه من شدم (با تلمیح به ما چگونه ما شدیم)
- شاید اینو باید زودتر اینجا مینوشتم ولی بالاخره دیرتر نوشتن بهتر از هرگز ننوشتن است
- عریضه (ثانیه دهم به بعد)
Saturday, March 16, 2013
dark vs. bright
everything looks brighter in the morning... oh wait, it's after sunrise :p
Postscripts:
- ...
- petition
Monday, February 25, 2013
Thursday, January 3, 2013
Sunday, November 18, 2012
Dangerous world
"Well, you know... it seems like... everything kills you these days."
--Dr. Thomas aka Mr Feeny
Postscripts:
- Well, it doesn't mean that you have to help them
- Hoy!! Israel, take it easy