Almost on time!

Never mind, I'll be on time the next time!

ولی اینا رو ولش

وقتی که تَنگِ غروب، بــارون به شیشه میزنه
غـم غـصـه هـای دنیـــــــا توی سـینـه ی منـه
توی قطره های بارون میشکنه بــغض صِدام
دیگه غیر از یه دونـه پنجره چیزی نمی خوام
پ.ن.: اگرم حال نکردین میتونین «یه روزی تنگه غروب آسمون...» رو برای خودتون بخونین...؛
پ.ن: اگه خیلی حال کردی[!](مفردِ بی دلیل!!) تقدیم تو باد...؛
2 comments:
خدا شفات بده
:D
:P
:))
هر آنچه از یار رسد نکوست، دیگه از خدا که جای خود داره:D
درسته هوا سرده ولی عقل هنوز سرجاشه، یعنی امید است که باشد!؛
Post a Comment