Saturday, January 31, 2009
Understanding
I write, I understand, you understand.
I write, I understand, you don't understand.
I write, I don't understand, you understand.
I write, I don't understand, you don't understand.
... backtracking!
I'd rather...
I'd rather be dead than being an oracle!
[It's more of a personal choice than having the necessary guts]
PS1: Some say: I'd rather be dead than wet my bed!
PS2: If you still haven't found out what BS stands for check this out.
PS3: I've told you not to call your bachelor degree as BS. It's still your choice!
Friday, January 30, 2009
تخمه
آخریش که تلخ از آب در میاد هر چی خوردی از دماغت در میاد!
پ.ن.۱: خدایا چه خبطی به درگاهت کردم که فردا از سمینار هوش مصنوعی (پیتزای مفت) خبری نیست؟ (برای توضیحات بیشتر به اینجا مراجعه کنید)
پ.ن.۲: امروز واسه اینکه اتوبوس رو از دست ندم به یک نابینا کمک نکردم.
پ.ن.۳: (دانای کل:) هی میگن دنیا حساب کتاب داره حالا بکش! ای خبیث!؛
Tuesday, January 27, 2009
Monday, January 26, 2009
Grow Up!
Saturday, January 24, 2009
JackA$$
؛
- هوا خیلی سرد شده امروز، چه بادی هم میاد!
- نه بابا فقط منفی ۲۰ اِ که!
*** جمعیت از خنده منفجر میشود.
- (یکی از جمعیت:) احتمالاً تو هیتِر زیر پوستی داری!
- آره من هیتر توکار دارم!
*** جمعیت در سکوت فرو میرود.
پ.ن.۱: داستان به منظور خنده دارتر بودن تحریف شده است.
پ.ن.۲: اگه نخندیدین دیگه...
پ.ن.۳: چه سرد هست یا نیست ولی کرسی الان خیلی میچسبه!؛
Thursday, January 22, 2009
کار
؛
- وقتی واسه کسی مهم نیست چکار میکنی چرا باید کار کنی؟
- یعنی خودت کسی نیستی؟
- اگه کسی بودم که اصلاً فکر نمیکردم چه برسه به اینکه کار کنم!
پ.ن.۱: عقل سالم در بدن سالم است!
پ.ن.۲: چو عضوی بدرد آورد روزگار / دگر عضوها را چکار؟
پ.ن.۳: تا حالا ۲ بار گلواجه نویسی بجای چرکنویسی رو مد نظر قرار دادم! (اگه معنی گلواجه رو نمیدونین میتونین به فرهنگ عمید مراجعه کنین)؛
Saturday, January 17, 2009
reaL worlD
Real world is noting but cruelty!
Be the first one who jumps into the water to save the watch.
Justification: You don't want to give others a chance of being cruel. You can't imagine how it would be!
Friday, January 16, 2009
مستی و راستی!؛
بذار مست شه حرفارو ازش میکشیم!
ولی اگه با خودش رو راست نباشه تکلیف چیه؟
۲۳ دسامبر:
واسه اینکه بیکار نباشی برو تو تعطیلات دو فصل از تِزتو بنویس!
۱۶ ژانویه (بعد از دو بار عقب افتادن جلسه به یک هفته و یک روز بعد):
- بعد از توضیح انواع موارد تئوری و عملی؛ راستی اون چیزی رو که گفته بودین نوشتم!
- هاها! جداً نوشتی؟ :دی
- حالا همشو نه که، یه مقدار کمیشو!
پ.ن.۱: این داستان میتواند واقعی باشد!
پ.ن.۲: آخه چه جوری بگم دوسِت دارم؟
پ.ن.۳: عریضه به شیوه پویا: آهنگ تصور از جان لنون رو خودتون برین گوش کنین!؛
Thursday, January 15, 2009
Enhanced Water!
Wednesday, January 14, 2009
هَفَلَشْتا؟
پلنگُ شیش تا! (با احساس رضایت از اینکه ۸×۷ را دیگر فراموش نخواهد کرد)
--
کاش علم به همون خلوص جدول ضرب کلاس سوم دبستان بود!
کاش گیر کاغذ پاره نبودیم!
کاش بزرگ بودیم!
--
کاش. (ق) بمعنی کاشکی بود. (صحاح الفرس). بمعنی کاشکی است که کلمه ای باشد از اسمای ترجی و تمنی که خواهش و آرزو و حسرت است و در محل طلب چیزی به طریق آرزو گویند و بمعنی افسوس و تأسف هم آمده. (برهان). لعل و آن کلمه ای است جهت امید و ترس و شک. (منتهی الارب). ای کاش. کاچ. کاج. خداکند. ان شأاﷲ. چه بهتر بود. چه بهتر باشد. موفق شوید. لیت. بوک. بوکه. بود آیا که.
--لغتنامه دهخدا
Saturday, January 10, 2009
Friday, January 9, 2009
Thursday, January 8, 2009
حذر
شیخ هومن، شیخ الشیوخ، از فرزاد خان کوچه باغی چنین نقل میکند که فرمود: ؛
ای که از کوچهء معشوقهء ما میگذری، بر حذر باش
که ماهم از کوچهء معشوقهء تو میگذریم... ؛
پ.ن.۱: دایی جان تعریف میکرد که اون قدیما به دلیل عبور جوانی جاهل از کوچه نامربوط، خطر بزرگی با وساطت ریش سفید کوچه از دم گوش جوان عبور میکند!
پ.ن.۲: نصیحت برادرانه: در همه حال
Tuesday, January 6, 2009
سررسید
یک سال از اولین خطخطیم تو چرکنویس بلاگ [اِ]سْپاتم گذشت، لکن این نیز بگذرد!
تصمیمم این بود که اینجا بیشتر فریادهای کُهَن* بکشم، که فکر نمیکنم خیلی موفق بوده باشم! یادم میاد یه استاد داشتیم که میگفت برنامه ریزی میکنیم که به برنامه عمل نکنیم؛ ولی حداقل اینجوری میدونیم که از برنامه عقبیم! (در مقایسه با حالتی که اصلاً برنامه ریزی در کار نباشه).
--
* فریادی که در کشیدن آن از ادبیات کهن پارسی** استفاده شود. این فریاد معمولاً متمایل به موضوعات اجتماعی و در لفافه و گنگ کشیده میشود.
** منظور از کهن «فلانی را گفت» و کاربرد فعلهایی با ریشه پارسی مانند «استن» میباشد. در این کهن «سلام» عربی است.
پ.ن.۱: دوست داشتن کشیدن فریاد کهن نه به دلیل اشاره به ۱۰۰ درصد زدن ادبیات در کنکور (:دی) بلکه به دلیل احساس کمبود در رابطه با ادبیات کهن پارسی بود. با این حال کسی رو که هنوز طلبکار رو با ت مینویسد، به این حرفا نیومده!
پ.ن.۲: وجود هر گونه ناسیونالیسم رو در اون تصمیم شدیداً تکذیب میکنم!
پ.ن.۳: عریضه
Monday, January 5, 2009
Sunday, January 4, 2009
خوب یا بد؟
؛
- شاید مشکل اکثر ما [کامپیوتریها] اینکه کار و تفریحمون با هم قاطعی شده (جفتشون یه جوری به کامپیوتر مربوطه)! تا حالا چند بار شده یه کارو واسه اینکه فک کردی جالب نیست انجام ندی؟
- خندیدم!
- تا حالا شنیدی یه مهندس عمران یه ساختمون رو چون به نظرش جالب نمیاد بگه نمیسازم؟
- قه قه زدم!
پ.ن.: این قه قه به خودم بود یا به مهندس عمران؟
--
گزینه ها یادم رفته بود!
۱. مهندس عمران
۲. خودِ مهندس عمران
۳. مهندس عمران ناظر
۴. مهندس عمران غیر ناظر
۵. مهندس عمران نوعی
Saturday, January 3, 2009
Friday, January 2, 2009
Vegeterian
I'm not a vegetarian because I love animals. I'm a vegetarian because I hate plants.
--Alan Whitney Brown
نه به این دلیل، بلکه به دلیل داشتن کشک، دست به کشک بادمجون بردم!
غذایی ساده، ارزان، و توصیه شده برای گِرَد [ا]ستودِنتها (امکان نداره بتونین خرابش کنین)!
پ.ن.۱: نمیدونم با خوردن این غذا چند روز از عمرم کم شد ولی خوب از کشک بادمجون بوفه دانشگاه (تو ایران) بهتر شده بود.
پ.ن.۲: دستور طبخ: فوق محرمانه!؛